خانه / داستان های صوتی کودکانه (صفحه 5)

داستان های صوتی کودکانه

قصه صوتی کودکانه بلبل خوش آواز

قصه صوتی کودکانه بلبل خوش آواز یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . علی کوچولو وقتی شامش رو خورد به مامان و باباش شب بخیر گفت و رفت به اتاقش ولی قبل از اینکه بخوابه یک کم نقاشی کرد تا ایتکه خسته …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه بره ناقلا

قصه صوتی کودکانه بره ناقلا یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . اون دور دورا توی دهکده کوچیک پیر زنی با بره کوچک و قشنگش باهم زندگی می کردند . یک روز زمستان که هوا خیلی سر بود و آب ها یخ …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه روباه حیله گر

  قصه صوتی کودکانه روباه حیله گر یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . در یک بیشه زار سبز و خرم یک رباهی زندگی می کرد که ولگردی و فریبکاری کار دیگه ای انجام نمی داد و می گفت کار من اینه …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه دزدان دریایی و گنج گم شده

قصه صوتی کودکانه دزدان دریایی و گنج گم شده یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . جیم پسر قصه مون در یک خونه بزرگ و  قدیمی زندگی می کرد . خونه اونها یک باغ پر از درخت هم داشت . خودش میگقت …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه شاهزاده و قورباغه

قصه صوتی کودکانه شاهزاده و قورباغه یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . در روزگاران قدیم پادشاهی زندگی می کرد که فقط یک دختر داشت . اون دختر هر چیزی که میخواست براش فراهم میشد . یک اتاق پر از اسباب بازی …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه میهمونی سرباز شکلاتی

قصه صوتی کودکانه میهمونی سرباز شکلاتی یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . توی ویترین رو به خیابان مغازه شیرینی فروشی خانوم براون یک سرباز شکلاتی ایستاده بود . اون گوشهای شکلاتی ، سیبیل های شکلاتی و ابرو های شکلاتی داشت و …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه میهمونی پرستو باهوش

قصه صوتی کودکانه میهمونی پرستو باهوش یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . جنگل قشنگ ما توی یک صبح قشنگ خواب بود که یکمرتبه با یک سر و صدایی زیاد یک هیاهویی بپا شد . بسه دیگه چقدر خواب چقدر سرما و …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه میهمونی خاله سوسکه

قصه صوتی کودکانه میهمونی خاله سوسکه یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . توی باغچه میهمونی  خانوم سوسکه بود  دختر عمو سوسک و خاله سوسکه . فصل بهار بود و باغچه هم پر گل و سبزه ، عمو سوسک و خاله سوسک …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه جنگل بزرگ

قصه صوتی کودکانه جنگل بزرگ یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . جنگل قصه ما ، جنگل خوبیها و دوستی ها بود ، نه اینکه مشکلی برای هیچ کدوم از حیوانات یا گلها و درخت ها پیش نمی اومد بلکه مشکلی پیش …

ادامه نوشته »

قصه صوتی کودکانه شاهزاده خانوم و آدم برفی

قصه صوتی کودکانه شاهزاده خانوم و آدم برفی یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . یک روز شاهزاده خانوم بلا داشت از اتاقش به بیرون نگاه می کرد . وای چه برفی بیرون اومده همه جا رو سفید کرده روی سقف برجها …

ادامه نوشته »