قصه صوتی کودکانه بلبل خوش آواز یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . علی کوچولو وقتی شامش رو خورد به مامان و باباش شب بخیر گفت و رفت به اتاقش ولی قبل از اینکه بخوابه یک کم نقاشی کرد تا ایتکه خسته …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه بره ناقلا
قصه صوتی کودکانه بره ناقلا یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . اون دور دورا توی دهکده کوچیک پیر زنی با بره کوچک و قشنگش باهم زندگی می کردند . یک روز زمستان که هوا خیلی سر بود و آب ها یخ …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه روباه حیله گر
قصه صوتی کودکانه روباه حیله گر یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . در یک بیشه زار سبز و خرم یک رباهی زندگی می کرد که ولگردی و فریبکاری کار دیگه ای انجام نمی داد و می گفت کار من اینه …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه دزدان دریایی و گنج گم شده
قصه صوتی کودکانه دزدان دریایی و گنج گم شده یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . جیم پسر قصه مون در یک خونه بزرگ و قدیمی زندگی می کرد . خونه اونها یک باغ پر از درخت هم داشت . خودش میگقت …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه شاهزاده و قورباغه
قصه صوتی کودکانه شاهزاده و قورباغه یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . در روزگاران قدیم پادشاهی زندگی می کرد که فقط یک دختر داشت . اون دختر هر چیزی که میخواست براش فراهم میشد . یک اتاق پر از اسباب بازی …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه میهمونی سرباز شکلاتی
قصه صوتی کودکانه میهمونی سرباز شکلاتی یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . توی ویترین رو به خیابان مغازه شیرینی فروشی خانوم براون یک سرباز شکلاتی ایستاده بود . اون گوشهای شکلاتی ، سیبیل های شکلاتی و ابرو های شکلاتی داشت و …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه میهمونی پرستو باهوش
قصه صوتی کودکانه میهمونی پرستو باهوش یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . جنگل قشنگ ما توی یک صبح قشنگ خواب بود که یکمرتبه با یک سر و صدایی زیاد یک هیاهویی بپا شد . بسه دیگه چقدر خواب چقدر سرما و …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه میهمونی خاله سوسکه
قصه صوتی کودکانه میهمونی خاله سوسکه یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . توی باغچه میهمونی خانوم سوسکه بود دختر عمو سوسک و خاله سوسکه . فصل بهار بود و باغچه هم پر گل و سبزه ، عمو سوسک و خاله سوسک …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه جنگل بزرگ
قصه صوتی کودکانه جنگل بزرگ یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . جنگل قصه ما ، جنگل خوبیها و دوستی ها بود ، نه اینکه مشکلی برای هیچ کدوم از حیوانات یا گلها و درخت ها پیش نمی اومد بلکه مشکلی پیش …
ادامه نوشته »قصه صوتی کودکانه شاهزاده خانوم و آدم برفی
قصه صوتی کودکانه شاهزاده خانوم و آدم برفی یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود . یک روز شاهزاده خانوم بلا داشت از اتاقش به بیرون نگاه می کرد . وای چه برفی بیرون اومده همه جا رو سفید کرده روی سقف برجها …
ادامه نوشته »