قصه صوتی کودکانه میو میو بلیط نمیشه
کاری از مرکز آموزش های فرهنگی هنری کانون
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .
یک روز گربه ای از پله های اتوبوس بالا رفت ، راننده اتوبوس بهش گفت اگه میخوای سوار اتوبوس بشی بلیط بده ، گربه گفت بلیط ندارم ، راننده گفت اگه بلیط نداری پس پیاده شو . گربه خودش رو لوس کرد گفت اگه برات میو میو کنم میزاری سوار بشم و …
خوب بچه ها اگه می خواین بدونین سرانجام این قصه چی میشه می تونین این قصه رو از همینجا گوش کنین.
قصه صوتی کودکانه میو میو بلیط نمیشه
برای شنیدن قصه صوتی در اپلیکشن لطفا روی دکمه صوتی زیر کلیک بفرمایید
برای شنیدن قصه های دیگه لطفا اینجا کلیک کنید .