قصه کودکانه صوتی آدم برفی مهربان
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .
توی یک دهکده کوچک و مهربان چند تا خانواده زندگی می کردند و هر خانواده هم چند تا بچه داشتند مثل شما خوشگل ناز و تپلو . بچه های دهکده همه باهم دوست بودند و با هم بازی می کردند . یک روز از فصل زیبای زمستون توی این دهکده برف زیادی اومد . و کل دهکده سفید پوش شد ، اهالی دهکده خیلی خوشحال بودند و خدا را شکر میکردند که خدای مهربان بهشون این همه نعمت داده . اما بچه های دهکده بیشتر از همه خوشحال بودند چون اونا برف و برف بازی رو دوست داشتند . اون رو بچه های دهکده لباس های گرم پوشیدند و اومدند بیرون تا برف بازی کنند . یکی از پسر های دهکده پیشنهاد داد که همه باهم یک آدم برفی قشنگ و بزرگ درست کنند . همه بچه ها این فکر رو پسندیدند و …
خوب بچه ها اگه می خوای بدونین سرانجام این داستان چی میشه می تونین این قصه رو از همینجا گوش کنین .
قصه کودکانه صوتی آدم برفی مهربان
برای شنیدن قصه صوتی در اپلیکشن لطفا روی دکمه صوتی زیر کلیک بفرمایید
برای شنیدن دیگر قصه های دیگه لطفا اینجا کلیک کنید .